جدول جو
جدول جو

معنی بی کاره - جستجوی لغت در جدول جو

بی کاره
(رَ / رِ)
آنکه هیچ کاری ندارد. بی کار. بی اشتغال. بی شغل. (از یادداشت مؤلف) ، عنّین و آنکه مردی ندارد. (ناظم الاطباء). نامرد. (آنندراج) (از فرهنگ شعوری)
لغت نامه دهخدا
بی کاره
((رِ یا رَ))
بی کار، بی هنر، ولگرد، بی فایده، بی مصرف
تصویری از بی کاره
تصویر بی کاره
فرهنگ فارسی معین
بی کاره
بی مصرف، تنبل، تن پرور، کاهل، لش، مفتخوار، مهمل، ول، ولگرد، بیهوده گرد، هرزه گرد، ولو، هنجام، هیچکاره
متضاد: زرنگ، شاغل
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بیکاره
تصویر بیکاره
بیکار، بی هنر، ولگرد، بی فایده
فرهنگ فارسی عمید
(کَ / کِ رَ / رِ)
مرکّب از: بی + کناره، بی کنار. بی اندازه. بی حد. بی کرانه، ناداری. فقر. تهیدستی. و رجوع به گوهر شود
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ)
ناتوان. عنّین. (ناظم الاطباء). شاید تصحیفی از بیگاده باشد، کنایه از بداخلاق، کنایه از بی اعتدال، کنایه از آنکه از هیچ چیز پرهیز نکند. (ناظم الاطباء) ، کنایه ازبی بند و بار. لاابالی. مهارگسسته. هرزه. هرزه کار.
- آب بی لگام خورده بودن، سرخود بار آمده بودن. بی مربی بار آمدن. مجازات بدیها ندیده بودن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
حالت و کیفیت بی کار، بی شغلی، (ناظم الاطباء)، عزل، (منتهی الارب)، کار نداشتن:
که از داد و بی کاری و خواسته
خروشد بمغز اندرون کاسته،
فردوسی،
لغت نامه دهخدا
آنکه مرتکب کارهای بد شود بد کردار بد عمل بد فعل بدفعال، شریر موذی، فاسق فاجر زنا کار لواط کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی کار
تصویر بی کار
کسی که شغلی ندارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیکاره
تصویر بیکاره
بیکار، بیهنر، ولگرد، بیفایده بیسود بیمصرف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی کار
تصویر بی کار
کسی که کاری ندارد
فرهنگ فارسی معین
عطلت
متضاد: اشتغال، مشغله
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از بی چاره
تصویر بی چاره
عاجزٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بی کاری
تصویر بی کاری
Joblessness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی چاره
تصویر بی چاره
Bootlessly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی چاره
تصویر بی چاره
sans bottes
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بی چاره
تصویر بی چاره
没有靴子地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی چاره
تصویر بی چاره
জুতো ছাড়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بی چاره
تصویر بی چاره
без сапог
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی چاره
تصویر بی چاره
ohne Stiefel
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی چاره
تصویر بی چاره
без черевиків
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی چاره
تصویر بی چاره
جوتے کے بغیر
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بی چاره
تصویر بی چاره
çizmeler olmadan
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بی چاره
تصویر بی چاره
bila viatu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بی چاره
تصویر بی چاره
sem botas
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بی چاره
تصویر بی چاره
부츠 없이
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بی چاره
تصویر بی چاره
ブーツなしで
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بی چاره
تصویر بی چاره
בלי נעליים
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بی چاره
تصویر بی چاره
बिना बूटों के
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بی چاره
تصویر بی چاره
bez butów
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی چاره
تصویر بی چاره
ไม่มีรองเท้า
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بی چاره
تصویر بی چاره
zonder laarzen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بی چاره
تصویر بی چاره
sin botas
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بی چاره
تصویر بی چاره
senza stivali
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بی چاره
تصویر بی چاره
tanpa sepatu
دیکشنری فارسی به اندونزیایی